تو اولي رو انتخاب كردي من دومي رو فكر نكني شكست خوردما نه بحث اين چيزا نيست يعني بحث بحث شكست و پيروزي نيست
كمم نياوردم من سهمم از زندگي رو برداشتم و رفتم ...شايد فكر كني پيروز شدي ولي اصلش اينجوري نيست من بردم ميدوني چرا چون به افتخار كنار كشيدم منتظر نموندم كه بيرونم بندازي من جنگيدم و بعد وقتي ديدم تو مردش نيستي كنار كشيدم و توموندي تا دوباره يكي ديگه رو پيدا كني و باهاش بجنگي من اما سهمم رو برداشتم و رفتم نه يه جاي دور همين نزديكي ها اما نه به قصد جنگ كه به قصد صلح من من من كردن رو دوست ندارم رفتم تا بدون حضورت و نظارت تو آروم و بي دغدغه زندگي كنم
تو مرد زندگي من بودي تو مرد جنگيدن با من هم نبودي تو آدم بزدل و ترسويي هستي كه حتا نمي توني ادمهاي زندگيتو رو جمع و جور كني فكر ميكني هميشه مي بري اما تو قبل از رفتنت مي گذري و جاي خاليتو ميزاري ديگري پر كنه چون خودت با ادمها اينكار رو ميكني يا د گرفتي بري بشيني جاي خالي زندگي ادمها و پرشون كني بعد كه ديدي اينجا جاي تو نيست دقي بزاري بري اره بحث گذشتن و نديدن و عدم احساس مسئوليته نه بحث برد و باخت تو ياد گرفتي با ادمهاي زندگيت غمار كني من ياد گرفتم بهشون عشق بورزم و نگهشون دارم و هر وقت احساس كردم دارن امنيتم رو خدشه دار ميكن خيلي رك بگم كه شما بايد تشريف ببريد به اين دليل و اين دليل توانايي كه تو فاقدش هستي
من يك عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالمه برگ برنده دارم
من اينقدر برگ برنده دارم كه اگه بخوام رو كنم تو يكي از كاري كه كردي پشيمون ميشي لذت من دوست داشتن آدمهاست
لذت تو غمار بر سر اونهاست

Thursday, June 09, 2005

|



mail:me_azorde@yahoo.com