دور نیست یکی از همین چند سال گذشته که در چشم به سان چند روزگذشته می ماند تو جوان بودی و من کودک اما این روزها من جوان شده ام و تو پیر می بینی روزگار عجیب و غریب مان را که سخت بوی دلتنگی می دهد روزهای کشداری که تمام خواهند شد و این نیز بگذرد گفتن هایمان آب خنکی ست بر تمام سختی هایش
Monday, June 27, 2005
|
|